جام جم
«سر دلبران در حديث دلبران» عنوان سرمقاله روزنامه جام جم به قلم مهدي فضائلي است كه در آن ميخوانيد:
بيستودومين سالگرد ارتحال آن پير سفر كرده رسيده و همچنان سخن گفتن درباره او وظيفه است و ضروري. آنچه گفته شده تكرارش ملالآور نيست و ناگفتهها نيز بسيار است. امام را از زبانها و ديدهاي مختلف ميتوان ديد و اوصافش را شنيد اما كدام چشم و كدام زبان ميتواند ابعاد كلان سياسي و اجتماعي آن شخصيت عظيم را بهتر و دقيقتر تبيين كند. گفتهاند:
خوشتر آن باشد كه سردلبران
گفته آيد در حديث ديگران
ما هم اينجا سردلبر خود را در حديث ديگري ميجوييم اما ديگري كه خودش نيز دلبر است و در جايگاه همان دلبر نشسته، ويژگيها و شاخصهاي امام راحل را از زبان جانشين امام پي ميگيريم.
1ـ اسلام ناب محمدي (ص)
«اسلام ناب محمدي» در مقابل «اسلام آمريكايي» دو واژهاي بود كه مثل صدها واژه ديگر توسط بنيانگذار انقلاب اسلامي، وارد ادبيات سياسي ايران و حتي مسلمانان شد. رهبر فرزانه انقلاب در اين باره چنين ميفرمايند: «اولين و اصلي ترين نقطه در مباني امام و نظرات امام، مساله اسلام ناب محمدي است» ايشان سپس اسلام ناب محمدي را اين گونه تعريف ميكنند: «... يعني اسلام ظلمستيز، اسلام عدالتخواه، اسلام مجاهد، اسلام طرفدار محرومان، اسلام مدافع حقوق پابرهنگان و رنجديدگان و مستضعفان.» حضرت آيتالله خامنهاي در ادامه همين سخنان اسلام آمريكايي را چنين تبيين ميكنند: «اسلام آمريكايي يعني اسلام تشريفاتي، اسلام بيتفاوت در مقابل ظلم، در مقابل زيادهخواهي، اسلام بيتفاوت در مقابل دستاندازي به حقوق مظلومان، اسلام كمك به زورگويان، اسلام كمك به اقويا، اسلامي كه با همه اينها ميسازد.»
2 مكتب، معيار جاذبه و دافعه
[شهيد مطهري در كتاب جاذبه و دافعه علي (ع)، انسانها را از نظر جاذبه و دافعه به چهار گروه تقسيم ميكند. انسانهايي كه نه جاذبه دارند و نه دافعه، مردمي كه جاذبه دارند اما دافعه ندارند، مردمي كه دافعه دارند ولي جاذبه ندارند و مردمي كه هم جاذبه دارند و هم دافعه. ]
در وهله اول بايد گفت: داشتن دو نيروي جاذبه و دافعه از جمله ويژگيهاي انسانهاي متعادل است اما اينكه معيار جاذبه و دافعه چيست بسيار مهم است.
حضرت آيتالله خامنهاي ابتدا در اين باره ميگويند: «انسانهاي بزرگ، جاذبه شان يك طيف وسيعي را به وجود ميآورد؛ دافعه آنها هم همينطور، يك طيف عظيمي را به وجود ميآورد. جاذبه و دافعه امام تماشايي است.»
و سپس مكتب را معيار اين جاذبه و دافعه معرفي ميكنند: «آنچه كه مبنا و معيار جاذبه امام و دافعه امام بود، باز مكتب بود، اسلام بود... امام اينجوري بود؛ دشمني شخصي با كسي نداشت. اگر كدورتهاي شخصياي هم بود، امام زير پا ميگذاشت؛ اما دشمني به خاطر مكتب، براي امام بسيار جدي بود.» رهبر معظم انقلاب اسلامي در ادامه كمونيستها، ليبرال مسلكها و دلباختگان به نظامهاي غربي و فرهنگ غرب و مرتجعين را از جمله گروههايي معرفي ميكنند كه امام آنها را دفع ميكرد و سپس ميفرمايند: «تولّي و تبرّي در عرصه سياست هم بايد تابع تفكر و فكر و مباني اسلامي و مذهبي باشد... نميشود با هر كس و ناكسي ائتلاف كرد.»
ملت ما
«رفتار پيامبرگونه امام خميني(ره)» عنوان سرمقاله امروز روزنامه ملت ما به قلم حجتالاسلام علي عسكري است که در آن می خوانید:
انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام خميني(ره) يك رخداد بزرگ تاريخي و اثرگذار از دوران معاصر است كه بازتابهاي سياسي، فرهنگي و اجتماعي آن در ميان ملت ايران و ديگر ملتهاي جهان بر كسي پوشیده نيست. اين رخداد عظيم الهي و مردمي كه امام خميني(ره) آن را انفجار نور بر عليه ظلمت و تاريكي تفسير كرده خيزشهاي كشورهاي لبنان، فلسطين، افغانستان و عراق را در گذشته و آزاديخواهي مردم مصر، تونس، اردن، يمن، بحرين و... را در شرايط كنوني سبب شده و به عنوان يك الگو مطرح است. استقلال، آزادي و جمهوري اسلامي ارمغان ارزشمند انقلاب اسلامي براي مردم ايران بود.
شعار نخستين مردم ايران ريشه در مكتب فكري امام خميني(ره) داشته و دارد. مكتبي كه در عصر حاضر، عصر فروپاشي نظامهاي سلطه و طاغوت است به جهت انطباق بر فطرت آزادیخواه و حقمدار مردم صراط مستقيم و راه درست و نجاتبخش شناخته شده و ريشه در ولايت ديني و بعثت الهي پيامبر اعظم و رسول خاتم حضرت محمد(ص) دارد. عنصر اسلاميت و مطالبه ديني در انقلاب، عامل اصلي پيروزي، دوام و پايداري مردم را باعث گشته و لشكركشي قدرتهاي ظالم جهاني عليه انقلاب را سد كرده است و همچنانكه بارها امام خميني(ره) فرمودند: «تمام مقصد ملت ايران مكتب اسلام و تحقق اصول و ارزشهاي آن است و مردم مسلمان بر مبناي آموزههاي ديني و اسلامي خودشان جان خود و جوانان عزيز خودشان را فداي اسلام كردند و حماسهآفرين شدند».
در اين ميان آنچه كه به عنوان يك اصل مطرح و بسيار آشكار و غيرقابل انكار است اقدام عملي و انطباق سيره و رفتار امام خميني(ره) بر سيره نبي مكرم اسلام حضرت محمد(ص) است. به مصداق آيه شريفه قرآن كريم «و لكم في رسولالله اسوه حسنه»، امام خميني(ره) الگوي خود را بعثت پيامبر(ص) قرار داد و انقلابآفرين شد. او با تاسي و اقتدا به الگوي رفتاري آخرين فرستاده خدا و رسول خاتم(ص) توانست غرب را عاجز، شرق را متحير و عالم را به خود مشغول سازد و امروز انقلاب اسلامي ايران به تعبير رهبر معظم انقلاب اسلامي «بدون نام خمينيكبير(ره) در هيچ كجاي دنيا و جهان شناخته شده نيست». امام خميني(ره) معصوم نبود اما انسان خودساخته و كماليافتهيي بود كه منش و رفتارش بر سيره و بعثت پيامبر گرامي اسلام(ص)، بيش از بزرگان ديگر اسلام، مطابقت داشت. رسول خدا(ص) در بعثت دروني و فردي خود، سالهاي زيادي مشغول تزكيه فردي و استكمال روحي خويش بود و همين سلوك اخلاقي ايشان در ميان جامعه و مردم سبب شد كه همگان جز طاغوتها و اشراف بتپرست، او را محمد امين و ناجي خود بشناسند و از او پيروي نمايند.
امام خميني(ره) نيز سالهاي متمادي در جهت اقتدا بر پيامبر(ص) از سنين نوجواني تا استادي و اجتهاد، در حوزه مقدس قم به خودسازي پرداخت و رياضت و تزكيه را نصبالعين خويش قرار داد تا خميني شد. به عنوان نمونه ميتوان گفت: 1- پيامبر(ص) در شروع بعثت و برانگيختگي اجتماعي خود ابتدا شناسايي فردي صورت داد و از اين طريق يارگيري كرد. امام خميني(ره) نيز افراد زمينهدار و حقخواه را شناسايي و با آنان رابطه ارگانيك و عاطفي برقرار كرد. 2- پيامبر(ص) افراد شناساييشده و مرتبط با خود را تحت تربيت فكري قرار داد و با كانال وحي الهي آشنا ساخت. امام خميني(ره) نيز در تربيت شاگردان خصوصي و كادرسازي كوشش كرد. 3- پيامبر(ص) از افراد شناسايي و هدايت شده، امت واحدهيي را پيريزي كرد و به سازماندهي افراد تربيتشده اقدام كرد.
امام خميني(ره) نيز براي ساماندهي تشكيلاتي شاگردان و كادر تربيت شده خود كوشش فراوان داشت و از نظم و تشكيلاتدهي بر كار آنان بويژه در احياء و انجام رسالت ديني و حوزوي، دريغ ننمود. 4- پيامبر(ص) با همكاري كادر تربيت شده و سازمانيافته اقدام به سنتشكني كرد و سنتهاي شوم شيطاني و طاغوتي را نفي كرد و سنن الهي و انساني را تبليغ فرمود. امام خميني(ره) نيز با كمك شاگردان و كادر سازمانيافته به معروفگستري و منكرزدايي اهتمام وافر داشت. 5- در بنبست مقطعي پيش آمده در تقابل با كفار و طواغيت، پيامبر(ص) از هجرت به عنوان يك سكوي پرش به سوي پيروزي استفاده كرد.
كيهان
«سربازان به پا خاستهاند» عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم مهدي محمدي است كه در آن ميخوانيد:
فرارسيدن 14 خرداد امسال معنايي ديگر خواهد داشت. 14خرداد 90 از بسياري جهات با ايام قرينه خود در سالهاي گذشته متفاوت است و اين تفاوت بي گمان خود را به رخ خواهد كشيد. در تمام سالهاي گذشته وضع از اين قرار بوده است كه خيل عاشقان امام در سراسر جهان و بويژه درايران وقتي طليعه 14 خرداد نمايان ميشد حس ميكردند دوباره فرصتي دارند براي اينكه عشق خود را به مراد عزيز تر از جانشان فرياد كنند. اين عشق بويژه قلب جوانان و نورسيدگان، آنها كه به چشم سر هرگز امام را نديده و محضرش را درك نكردهاند، با حرارت بيشتري زبانه ميكشيد و به همين سبب هم بود كه وقتي به خيل حاضران در بارگاه امام نظر ميكردي اكثر آنها را جواناني تشكيل ميدادند كه به سابقه نه، اما به حقيقت آنچه در دل و جانشان ميگذشت، از بسياري از مدعيان انقلاب انقلابي تر و از داعيه داران خط امام، به اصول و مباني اين خط پاي بند تر و در راه آن پاي كارترند. امسال اما چيزي فراتر از سر داده شدن فرياد عشق ودلدادگي رخ خواهد داد.
مردم ايران امسال در حالي به جانب حرم مرادشان روانه خواهند شد كه ميدانند اين بار مردان و زنان بسياري در گوشه و كنار منطقه بزرگ خاورميانه آرزو دارند كاش در ايران بودند و ميتوانستند درعرض ارادت به آن رهبر بزرگ با آنها همراه شوند. خميني كبير(ره) روز 14 خرداد از ميهماناني پذيرايي خواهد كرد كه اين بار نه فقط از جانب خود بلكه به عنوان نمايندگان خيل كثير مردان و زنان به پاخاسته در جاي جاي خاورميانه كه جان خود را از پيام سترگ خميني (ره) سيراب ميبينند، در محضرش گرد آمدهاند.
آن روز كه امام ميگفت اين انقلاب در مرزهاي ايران محصور نخواهد ماند و گستره آن همه امت اسلام را در بر خواهد گرفت، شايد بسياري با خود تصور كردند كه اين جمله يا يك شعار است يا خبر از آيندهاي آنچنان دور دست ميدهد كه به اين زوديها نبايد انتظار تحققش را داشت. بويژه آمريكاييها بدون ترديد باور نميكردند هنوز هم تا حدودي نميكنند كه مردان و زناني يك لاقبا، به پا خاسته از ميانه خانههاي گلين و كوچههاي خاكي و گاه با دست خالي و پاي برهنه، قدرت آن را داشته باشند كه شبكه پيچيده و تودرتوي منافع حياتي آنها و ساختارها و افراد حافظ آن را در زماني بسيار كوتاه -آنقدر كوتاه كه اجازه هرگونه برنامه ريزي متقابل را از آنها بگيرد- پايين بكشند و ويران كنند.
سوالي كه آمريكاييها بايد به آن پاسخ بدهند و نميتوانند، اين است كه اين نيرو و انرژي عظيم از كجا آمد؟ منبع اين سيل خروشان كه همه دار و ندار آنها در خاورميانه در هم كوبيده و به سرعت در حال فراتر رفتن از خاورميانه و خودنمايي در قلب اروپاست كجا بوده است؟ آيا همه وقايع بزرگ محصول آن است كه يك جوان تونسي ظلم خاندان بن علي را بيش از اين تاب نياورد و خود را گوشهاي به آتش كشيد. واقعهاي چنان خرد، آيا توان تبيين درهم ريختگيهايي چنين عظيم را دارد؟ آنچه ميتوان به سادگي ديد اين است كه آمريكاييها ترجيح ميدهند سرخود را زير برف كنند و حقيقت را نبينند. حقيقت چيست؟ ظاهرا همان است كه بنيامين نتانياهو نخست وزير بخت برگشته دولت اشغالگر قدس شريف ديده است: صداي خميني را از كنار مرزهايمان ميشنويم! زماني آمريكا و اسراييل نگران بودند كه في المثل كساني در تهران نشستهاند و براي حمله به منافع و هدم موجوديت آنها نقشه ميكشند. البته كه چنين بود و بسياري طراحيهاي ظريف و موثر براي گوشمالي دادن غرب در اين سالها انجام شده و پس از اين هم خواهد شد اما اين را ديگر باور نميكردند كه دوراني برسد كه در آن دوران فكر كردن به آنچه در خيابانهاي قاهره، داخل كرانه باختري، مرزهاي شرقي سعودي، قلب صنعا و گوشه و كنار اردن ميگذرد چنان انرژي از آنها بگيرد كه ديگر نفس و تواني براي درافتادن با ايران باقي نماند.
منشا اين دوران جديد چيست و كجاست؟ امام ميفرمود سربازان من در گهوارهاند. بعضي خيال كردند اين جمله فقط در مورد نسلي مصداق دارد كه انقلاب 57 را ساختند و ندانستند كه تا امام هست روند پرورش سرباز در گهواره هم ادامه دارد و هرگز براي آن پاياني نخواهد بود. درست در همان روزهايي كه آمريكاييها عليه ايران جنگ به راهانداختند، ايران را تحريم اقتصادي كردند، مردان بزرگ و شخصيتهاي برجسته آن را ترور كردند، براي منزوي شدن آن در جهان كوشيدند، جلو راه پيشرفت آن سد بستند و خلاصه هر روز از راه و روزني جديد به توطئه گري عليه آن پرداختند، آري در تمام آن ايام، خيال غرب اين بود كه ديگر دوران خميني به سر آمده است چنان كه تفالههاي داخلي شان هم گفتند بايد اين مكتب را در موزهها جست وجو كرد. اما اشتباه ميكردند. داخل گهوارهها نسلي در حال پرورش بود كه مصمم بود تعيين كند چه چيز را بايد به متن زندگي در كف خيابان آورد و فرياد كرد و چه چيز را بايد به موزه فرستاد. امروز آن نسل به پاخاسته است. نسلي كه تصميم دارد به آمريكاييها نشان بدهد آنچه تا به حال ديده و تجربه كردهاند در قياس با آنچه از اين پس خواهند ديد به واقع هيچ نيست.
در عربستان سعودي، بارانداز منافع غرب در منطقه و شريان تغذيه اقتصادي آمريكا، نسلي متولد شده كه ديگر نميتواند بپذيرد عتيقههايي فسيل شده بر آن حكومت كنند و دار و ندارش را يا خود بالا بكشند و يا در حلقوم آمريكاييها بريزند. در يمن (جايي كه آمريكاييها آن را از نوع مناطق كوچك داراي اهميت بزرگ ميخوانند)، مردان و زناني سلحشور در پي احياي كرامت انساني خود برآمدهاند و بناي كم آوردن و خسته شدن هم ندارند تا وقتي كه نوكر آمريكا به زير كشيده شود.
در بحرين، جايي كه غيرت و حميت شيعيانش نشان از روح پولادين شيعيان صدر اسلام دارد ماجرا تازه آغازشده است و تا وقتي كه حقوق شهروندي شيعه احيا نشود پايان نخواهد پذيرفت. در ليبي جواناني پديدار شدهاند كه از خونريز ترين ديكتاتور تاريخشان هيچ هراسي به دل راه نميدهند و به ازاي هر يك گلولهاي كه به سمت مزدوران او شليك ميكنند شعار الله اكبر سر ميدهند. در مصر، مردم رنجور ولي اميدوارند و هر روز با روحيهاي كه تازه و تازه تر ميشود با ارادههايي درگير ميشوند كه بنا بر دزديدن انقلاب آنها دارد. اين همه نشان آن است كه آمريكا قادر به متوقف كردن رسوخ پيام امام در دلها كه ميگفت بايستيد و مقاومت كنيد خداوند نتيجه را براي شما تضمين خواهد كرد نبودهاند و حالا كه آن پيام به اقدام تبديل شده و گفتمان امام خود را به شكل سازمانهاي خودانگيخته مردمي نشان ميدهد ديگر خود را به طور كامل در مقابل آن ناتوان و عاجز ميبينند.
خراسان
«ميراث تو را حفظ ميکنيم امام!» عنوان يادداشت روز روزنامه خراسان به قلم غلامرضا بني اسدي است كه در آن ميخوانيد:
هنوز مستقل ترين کشور جهانيم. مقدرات ما نه در کاخهاي هزار رنگ قدرت ها، که در ميان خود ما نوشته ميشود. شايد خطا داشته باشيم، اما توان اصلاح خطا را هم داريم. خود ما مينويسيم، خود ما با خودانتقادي ميتوانيم اشتباه خود را اصلاح کنيم و به درست ترين تصميم برسيم. در مجامع جهاني نيز نه قدرتها که خود ماييم که راي خود را اعلام ميکنيم. سر خود را بلند ميگيريم و حرف خود را هم به صداي بلند ميزنيم و اين همان استقلالي است که تو برايمان آوردي تا ايستاده بر مدار عزت در جامه حکمت با زبان مصلحت آن را بيان کنيم و تا امروز هم نشان داديم براي حفظ اين ميراث گرانسنگ تو تا پاي جان ايستاده ايم و در خط روشن تو تا افقهاي سرفرازي خواهيم رفت.
امام! تو استقلال را به آزادي گره زدي تا از دل آن «جمهوري اسلامي» ظهور کند و ما به اين گوهر باهر، هنوز چشم روشن داريم.
تو، ميخواستي نه تنها از ماذنهها که از گلدستههاي جان نيز اذان حريت و آزادگي برخيزد و ما هنوز آزادمردترين مردم اين جهانيم و چشمي اگر به انصاف باز شود اين را در مقايسه با ديگر کشورها ميتوان ديد، هر چند با ايده آلهاي مکتب تو فاصله فراوان داريم. هر چند گاه خطهايي به خطا کشيده ميشود اما رويکرد کلي ما، حفظ ميراث توست اي بزرگ!
تو، ايران را عزيز و ايراني را عزتمند ميخواستي و يادمان دادي نيازمندان را تا ايستادن به ياعلي ياوري کنيم. دست مهربان تو بر سر نيازمندان چتر حمايت بود و امروز نيز اين راه ادامه دارد و ميکوشيم در صراط مستقيم عدالت، فقر را بتارانيم. کجيها را به راستي رسانيم تا بستر براي ظهور استعدادهاي ناب فراهم آيد.
امام! اي عزيزترين! در صراط مستقيم تو گامهاي بزرگ کم بر نداشته ايم. کارهاي بزرگ هم کم نشده است آن قدر که در حوزه بسياري از علوم ميتوانيم سرمان را بالا بگيريم و بگوييم فرزندان خميني هستيم. فرزندان مردي که افقهاي دوردست را در دسترس قرار داد، اين اما بدان معنا نيست که کار تمام شد. ميدانيم، نه، ما ايستاده ايم. پا به راه شده ايم و اين را خوب ميدانيم تا رسيدن به آن چه در خور نام تو باشد. هنوز بايد مجاهده گونه بکوشيم.
امام! تو معلم زندگي ما بودي، ما از تو درسها آموخته ايم و به کار بسته ايم و به جايي رسيده ايم که رويمان ميشود کارنامه خود را نشان دهيم و حتي رو به تاريخ بگوييم، بياييد کارنامه فرزندان خميني را ببينيد که از کجا تا به کجا رسيدند. ببينيد در مقايسه با ديگر کشورها چه کردند. ببينيد ما در محاصرههاي گوناگون و دشمنيهاي کشنده از کجا به اين جا رسيديم و ديگران با استفاده از حمايت جهاني کجا ايستادهاند. بياييد ببينيد ايراني چقدر عزيز است و روزگار ديگران چيست. ببينيد، درسهاي انقلاب ما در کلاس زندگي مردمان چقدر خوانده ميشود و نگاه جهانيان مخصوصا مردم منطقه به ديگران چگونه است. ببينيد و... ببينيد و باز هم ببينيد.
آري امام ما به «ثقل هايي» که برايمان به ميراث گذاشتي آن قدر متمسک هستيم که راه را به بيراهه نرويم. ما ولايت فقيه را، جمهوريت و اسلاميت را و خانواده عقيدتي تو را چنان جانمان در بر ميگيريم و تا سرمنزل مقصود ميرسانيم.
امام عزيز! هر چند هستند کساني که توهم ها، منيتها و خودخواهيها و قدرت طلبيها آنان را از آرمانهاي تو دور کرده و آنان را از کنار هم به مقابل هم کشانده تا کنار دشمن باشند اما قاطبه مردم هنوز به نام تو و ياد تو برادر هم هستند و در غبارهاي ترديد افکني پشتيبان ولايت و ايستادهاند تا مملکت آسيب نبيند.
امام عزيز، هستند کسان ديگري که قصه تلخ مينويسند، ميخواهند کژراههها را به راه ما گره بزنند، ميخواهند پنجه در پنجه آفتاب کشند، ميخواهند از «ماموم» امام، «مامون» بسازند، ميخواهند پندارهاي تحجر و حجتيهاي گري و بي ولايتي را به نام حق به خورد مردم بدهند اما کور خواندهاند. خواب خوش ديدهاند، امت تو آن قدر بيدار است که اين خوابها تعبير نشده باطل شود.
امام عزيز! هستند کساني که ميخواهند مردم را به ناکجاآباد ببرند. پندارهاي انحرافي را جامه حق پوشند، بي ولايتي را ولايتمداري معنا کنند و دين و ايمان مردم را به بازي بگيرند، اما همچنان که هشدار داده بودي ما چشم باز داريم تا راه حق باز بماند.
امام! ما ميراث تو را حفظ ميکنيم. حرمت ثقلين تو را، ولايت فقيه را و خاندان عقيدتي تو را چنان حفظ ميکنيم و بدان تمسک ميجوييم که تاريخ را نه به تکرار که جور ديگر بنويسند...
جمهوري اسلامي
«تحليل سياسي هفته» عنوان سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد؛:
در اين هفته حال و هواي جمهوري اسلامي ايران به سمت لحظات حزن آوري كشيده ميشود. ماه خرداد كه به نيمه نزديك ميشود، تداعي كننده روزهاي سخت از دست دادن مرجعي بزرگ و رهبري شجاع است كه در دل يكايك اين ملت جاي داشت و 22 سال پيش با ارتحال جانسوز خود از ميان اين ملت به ملكوت اعلي پركشيد و همه را داغدار كرد.
اين مرد بينظير تاريخ معاصر ايران نه تنها حق بزرگي بر ملت ايران بلكه بر ملتهاي آزاده و مسلمان جهان دارد و با نهضت خود، اراده و جسارت حق جويي دوباره را به ملتهاي ستم ديده و سلطه زده بخشيد و دست آنها را براي استيفاي مظلومين گرفت. به همين دليل همه دوستداران امام در سراسر جهان در اين روزها كه يادآور روزهاي سخت عروج ملكوتي آن احياءگر بزرگ ملتهاست، با راه و آرمانهاي بلندش تجديد ميثاق ميكنند و از روح بزرگ او براي ادامه راه و مقابله با رويدادهاي سخت ياري ميطلبند.
هر چند از لحظات غمبار جدايي ملت از پير فرزانه انقلاب، 22 سال ميگذرد ولي گويي همين ديروز بود كه مردم بر سرزنان و شيونكنان به خيابانها ريختند و باشكوهترين جلوه پيوند ملت و رهبري را به نمايش گذاشتند. از نكات برجسته و حيرت انگيز اين نهضت اينكه رهبري آن توانسته بود بر قلبها حكومت كند و طيفهاي گوناگون مردم را كه نه 15 خرداد 42 را و نه 22 بهمن 57 را از نزديك شاهد نبودند، پيرامون مشعل هدايتبخش و آگاه آفرين انقلاب اسلامي گردهم آورد و فرياد لبيك طيف عظيم دليرمردان و شيرزنان را از سراسر ايران و اقصي نقاط جهان جلب كرد. او پيام روشن و روحبخش خود را به گوش جهانيان رساند و جبههاي گسترده از ملتهاي آزاده را عليه سلطه گران برانگيخت. و چه زيبا امروز پس از 22 سال از ارتحال آن رهبر عزيزي كه بر قلبها حكومت ميكرد، شاهد اوجگيري نهضتهاي مردمي در جهان عرب و شمال افريقا و سقوط پياپي ديكتاتورها و نوكران منطقهاي آمريكا هستيم، همان ديكتاتورهايي كه خميني كبير در آن روزها، وعده پيروزي ملتها و سقوط آنان را به جهانيان ميداد.
از مناسبتهاي اين هفته بايد به سالگرد تأسيس مجلس شوراي اسلامي اشاره كرد كه عصاره فضيلت خواهي، آزادگي، قانونگذاري، عدالتخواهي، اسلامخواهي، استكبارستيزي و ارزش گرايي انقلاب اسلامي ملت ايران و نظارت ملي بر ساير قواست. گرچه عملكرد مجالس پس از انقلاب هر يك از زاويه ويژهاي قابل تقدير و تحسين است ولي انتقاداتي نيز به عملكرد نمايندگان دوره كنوني مجلس وارد بوده كه نتوانستهاند وظايف خود را در زمينه قانونگذاري همه جانبه و دقيق و نظارت قاطع بر دستگاههاي اجرايي انجام دهند و شايد اگر بخواهيم از اين لحاظ نمرهاي را براي مجلس هشتم در نظر بگيريم، امتياز قابل قبولي از آن بدست نيايد ولي حداقل انتظاري كه مردم در اين يكسال باقيمانده از عمر مجلس هشتم، از نمايندگان خو